برکه ها، شرابین رنگ،
از برگهای به خون خفته ء فرو ریختهء پائیزی
گنجشکها، مغموم و دربدر،
به دنبال تکه نانی، فروریخته ،
به امید خرید آرزوهای تحقق نایافته ئ دلی بی آرزو
پرستوها، وامانده از هجرت پائیزی،
اسیر یخهای زودرس قلب بی تپش شان،
در رویای فشار خون 20
بگو
ای مقتدر دادار بی رقیب،
این بشارت کدام بهشت زمینی یا آسمانی ات بود
داغدار قلبهای
سر بر خاک سرد نهفته
چشم بر اسمان نگشوده
؟
؟
؟
؟
از برگهای به خون خفته ء فرو ریختهء پائیزی
گنجشکها، مغموم و دربدر،
به دنبال تکه نانی، فروریخته ،
به امید خرید آرزوهای تحقق نایافته ئ دلی بی آرزو
پرستوها، وامانده از هجرت پائیزی،
اسیر یخهای زودرس قلب بی تپش شان،
در رویای فشار خون 20
بگو
ای مقتدر دادار بی رقیب،
این بشارت کدام بهشت زمینی یا آسمانی ات بود
داغدار قلبهای
سر بر خاک سرد نهفته
چشم بر اسمان نگشوده
؟
؟
؟
؟