۱۳۸۷ مهر ۱۹, جمعه

اسیر


به کدام سو خواهی رفت

آنگاه که هر نگاه

تیری برایت ارمغان دارد
...
.

به کدام آستان چنگ میزنی

زان پس که درگاه ها؛
چیزی جز ماری خفته در خود ندارند
...
.

پای بر کدام سنگ خواهی لغزاند

که شکستنت را درخیال؛

خوش ندارد

....

..............

بر گرد ای گمگشته

ای خسته...

..

درون...

.....

ماوا اینجاست...........



...............

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر