۱۳۸۷ آبان ۲۴, جمعه

گفتگویی با دل




از غربت نترس،

از غریبه گی ها نترس
با این غریبه شدنهاست که حرکت ، حضور و شوق را درک میکنی

راه غربت را ادامه بده......

و برو.......

شاید روزی با خودت،

خودی که دیگران میشناسند هم غربیه شدی.....
اون روز کس دیگری را در خود خواهی دید
خودی دگرگونه ،

که هیچگاه با او بیگانه نخواهی شد

۲ نظر:

  1. آره, آره ديگه خودم را هم نمی شناسم, اميدوارم که زودتر بيابمش در خودم

    پاسخحذف
  2. سلام دوست عزیز
    مر30 سر زدی
    آپ قشنگی بود
    چشم ازین به بعد از خوبی ها می گم

    بازم بیا پیشم
    خوشحال میشم

    تا درودی دیگر بدرود ...

    پاسخحذف